دوستم داری که گیر میدی به من
گوش میدادن زنش جریان مارو میدونست بعد من خیلی عادی بودم کلا سرم پایین بود یا با زنش حرف میزدم هر دفه سرم برمیگشت میدیدم بهم خیره شده وقتی نامزدم زنگ زد من جوابشو دادم گفتم کجایی عزیزم شام خوردی تا برگشتم دیدم دوباره خیره شده بهم چشاش پر اشکه بچه هااا بخدا من قصد بدی نداشتم اون زن و بچه داره من نامزد دارم
درباره این سایت